وبلاگ :
SiGaR..TaLkH
يادداشت :
هه
نظرات :
0
خصوصي ،
27
عمومي
پارسي يار
: 1 علاقه ، 1 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
غزل
قصه مون از اونجاشروع شدکه:
دوتادستشومشت کرد وگفت:
اگه گفتي گل کدومه،نميرم
ناراحت شدم وکمي فکرکردم و
محکم زدم روي دست چپش وگفتم:گله...
دستشو بازکرد اماپوچ بود...
اشکم سرازيرشد...
حواسش نبودوقتي داشت بادست راستش اشکشو پاک ميکرد،فهميدم
فهميدم که هردودستش پوچ بوده...
نتيجه اخلاقي:(آنکه بخواهدبرود،به هربهانه که باشدآخرمي رود)