به دلت بد نیار! شهر همان شهر است و کوچه همان کوچه و خانه هم همان خانه، تنها من کمی مرده ام...!!!
دلم برای کسی تنگ است! که گمان میکردم... می آید... می ماند... و به تنهاییم پایان می دهد... آمد... رفت... و به زندگیم پایان داد...!
بـعد هـمان جـا بمیرم..
کـه دوستم داشتـه بـاشد!
آنقدر کـه یکی از این شـب هـای لـعنتی
آغوشش را برای مـن و یک دنیـا خـستگی ام
بـگشـاید...
هیچ نـگوید!
هیـچ نـپـرسد....
فـقط مـرا در آغـوش بگیرد...
کاش بودی...
وقتی بغض میکردم... فقط بغلم میکردی و می گفتی... ببینم چشاتو... منو نگاه کن... اگه گریه کنی قهر میکنم میرما...! فقط همین...!
همیشه بهم میگفت زندگیمی... وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم...؟! گفت آدم برای رسیدن به عشقش باید از زندگیش بگذره...!
امروز بوئیدمش عمیق _ عمیق _ ...
و با هر نفس بغضم را سنگین تر کردم...
و به یاد آوردم که دیگر,
تنت _سهم _ دیگریست...
و غمت _ سهم _ من...!
سلامتی یک نخ سیگار که حداقل میدونم قبل من با کسی لب نگرفته... سلامتی دود سیگارم با اینکه کم رنگه ولی یک رنگه... سلامتی سیگارم که بهم یاد داد نتیجه سوختن و ساختن زیر پا له شدنه..........!